یــــــه بــــــــغــــــــــل عـــــــکـــــــــس
باران جون این گیفت شماست که وقتی مهمونا برای دیدنت میومدن بهشون یادگاری می دادیم.
این قربونی رو بابا مجتبی روزی که از بیمارستان مرخص شدی جلو پات قربونی کرد که انشالله هرچی بدی و شر هست ازت دور باشه.تو این عکس بغل زن دایی مهسا هستی.
بارانم,وقتی شما 3 روزه بودی مجبور شدیم به خاطر زردی که داشتی 2 روز تو دستگاه بزاریمت.الهی فدات بشم خیلی مظلوم بودی تو دستگاه.همه نگرانت بودیم ولی بابامجتبی رو که دیگه نگو... بالش به دست اومد جلو دستگاه و درست جلوی دستگاه دراز کشید تا کامل تو رو ببینه.بابامجتبی سعی میکرد به من دلداری بده که ناراحت تباشم بخاطر این شرایط ولی خودش بیشتر از من ناراحت بود و به روش نمیاورد.تو یک جمله بگم: بابامجتبی عاشقته.
باران 3 روزه نخودی
تو این عکس دایی وحید داره ناخن های باران جون رو کوتاه میکنه.
دختر عشق باباشه... بابا عاشق کاراشه... روی دو چشمون بابا... دخترم فقط جاشه
مامانی.اینجا چون از دستگاه آوردیمت بیرون اینجوری آروم و خندون لالا کردی.
قربون دختر نازم بشم من
بدون شرح
بفرمایین ادامه مطالب....
باران 2 ماهه با یه جفت چشم تیله ای
باران جونم قلب هامونو به هم چسبوندیم و خوابیدیم
باران 41 روزه من لباسای خوشگلش رو پوشیده تا برای اولین بار خونه مادربزرگش مهمون بره.
خوشگل خانوم تل سرتو میدی ما هم باهاش عکس بندازیم؟؟؟
باران و پسر دایی فرزاد
ای بابا ... آخه چقدر ازم عکس میگیرین؟!
کوچولوی من داری تو وان حمومت آب تنی میکنی...عافیت باشه گلم
پدر و دختر...
اولین شب یلدای باران با لباس هندوونه ای
انصافا کدوم هندونه شیرین تره؟؟؟
باران و پسر دایی صدراجون